last daha – farda كلمات اغاني

هی رفتم ولی تهی تو راهم نه
شاید خنده بود که راهم رو کوتاه کرد
یه تنه موندم تو باد و بوران و برف
تونستم و اینم شد حاصل کارم

مغرور، خودخواه، یه دنده، لجباز
چاله نکندم چون جام تو ابراست
سری نداری که بگیری بهم
همینه حجم دلم اندازه اکیپته

من رفتم حاجی تکی هرجا
که هرکی منو دید به بغلیش داده برپا
نخواستم باشم دمِ دستا
چون هرکی رو دیدم یا نمک یا شکر داشت

مرتبطِ به کاشت و برداشت
این یعنی یه‌جا کاشتم که الان پرِ دستام
تو شاید بگی امروز نتونم
ولی می‌شه وقتی امروز هم مثل فرداست

مثل فرداست (مثل فرداست)
مثل هیچی نیست حس پرواز

واسه گفتنش کلمه کمه
همون که تو مغز تو نیست، همون هدف منه
لازم نیست برم طرف همه
وقتی تنهایی میتونم، این روش منه

تا جایی که بتونم با خودم باشم، همین
نمی‌خوام چیزی رو با کسی حتی باشم شریک
حاجیت از مانع‌ها آناً پرید
هرچقدر با خودتی، همون‌قدر راحت‌تری

این حرف‌هارو بشنو از من
تا لازم نشه که بکنی ریسک رو بغل
بدوئی تا موقع پیر شدن هم
همه بگن نرسید و دیر شد، عقب موند

نخواه بشی محتاج کسی
که همه رنگ می‌کنن هم رو تو بازار سیاه
دستا بسته پول‌هارو بیار
چون اصلا خودتی مجسمه، هنر رو می‌خوان چیکار؟

بگو این‌همه تاختی تهش چی شد؟
همه پیچیدند، تو هم تاختی همه‌چیت رو
دو تا پا داری واسه رفتن
پس دیگه رد شو، نپرس کی برد و کی نبرد

فکر کردی می‌شه فردا خوب، ها؟
خامِ خیالت اگه تلاش همراه اوناست
سر بالا سینه دردهاشو داشت
بزار بگن هیچی نداشت، فرداشو ساخت

بزار بگن، بزار بگن
بزار بگن …
هیچی نداشت، عرضه‌شو داشت

كلمات أغنية عشوائية

اهم الاغاني لهذا الاسبوع