hamzad – naakoja كلمات اغاني

قدم هام رو نشمردم رسیدم به ناکجا، باغبون من خیلی وقته که قهر کرده با گل ها

چون همشون پژمردن، این یعنی باغبون من، این یعنی افسردم و نمیشم هم آروم تر

من خستم از راحت باختن، از آشغالامون آدم ساختن، از دل آهن ساختم، با بیل کندم با دست کاشتم

از شک به یقین باور داشتن، از هرج و مرج، از جر و بحث با همسرم، اما خانوم باور کن زیر درد من حتی میشه طاقت فلج

من بهش عادت کردم، درونم هنوز ماتم کده است، یه قدم فقط برگرد عقب

مادر دستمو بگیر تا از دست نَرم، خسته ام ازش، از هر اتاق، اتاق به من، بی طاقت تر با تاب و تاب به من بی‌ تاب

این شمع آب میشه، ولی باید از نورش گذشت، این مرد پا میشه ولی باید که خوردش کنم

تو میگی که درد رفتنه؟ پس دواش هم برگشتنه، حرف مفت درد و دوا، من ناکجام یعنی بین مرز و مکان صبر و زمان

قدم هام و نشمردم، یعنی تک و تنهام، تنها تنهاتر از قبل، این یعنی درد منم

شروع درمان یعنی باور، ناکجا یعنی هر کجا که باشی هنوز نرسیدی به آخر

قبوله تو هر چی دیدی شنیدی، کشیدی یا منتظری ببینی درد من همونه

تمومه فقط تو هم باید باورش کنی، باید باورش کنی، فقط من باید باور کنم که

این لحظه میگذره، این روزا تموم میشن، همشون دور میشن، دور، دور، دور
این لحظه میگذره، این روزا تموم میشن، میاد از اون دور نور، نور، نور

مهم نیست بقیه چی در موردت فکر میکنن، گور بابای همه به چیزی که هستی افتخار کن

چون مهم تویی سرتو بگیر بالا، شرمنده ی هیچکی نیستی

فقط تو هم باید باورش کنی، باید باور کنی که

این لحظه میگذره، این روزا تموم میشن، همشون دور میشن، دور، دور، دور

این لحظه میگذره، این روزا تموم میشن، میاد از اون دور نور، نور، نور

كلمات أغنية عشوائية

اهم الاغاني لهذا الاسبوع