kalimah.top
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

kazhdom - dayereha كلمات الأغنية

Loading...

[قسمت اول]
روبه‌روم گودال قتلگاه
اقیانوسی از خون شد طغیان اشک خاک
قصه رسید به سر و رفت روی نیزه
تیر سه‌ شعبه ساقی گلوی طفله
به رحم برمی‌گردم با قیچی دنبال بند ناف
آب دوا نیست واس لبی که تشنه به خون شمره، عریانه دشت ما
به آتیش کشیده شده و بدون خیمه
اجنه‌هاش با موی قرمز
دورت هلهله می‌کشن و بهت می‌خندن اما نمیرن توی جلدت
تنها پناهگاه گوره مثکه
خاک این سیاره عُقده ساخت از رویای مَرد کار
مردمکم خالی از نور می‌شه حس می‌کنم کوره چشمه
شیرجه می‌زنم تو مرداب تخت خواب
پایان می‌دم به غوغای قهرمان
آغاز می‌شم
معلقم تو خلاء، هولناک کهکشان
خارج از جو
نمی‌دونم دقیقاً چند سال نوری دور‌تر از عصیان بنده‌ها
مبدأ صفر و مقصد سر، توی دنیای رفتگان
می‌چکه از آستینم عصاره سَم مار
همیشه اینم، نتیجه می‌دم، تکی بمیرم
بهتر از اینه که بخوام توی هر جمعی بشینم
رفاقت دایره‌ش محدوده
افتاد یا بندازم؟
ظاهراً کاملاً مفهومه عاقبت مجهوله
رقیبم تو آینه‌ست، وایستاده جلو دریچه دیدم
می‌دونم حریف کی‌ام
[همخوان]
بچرخ تا بچرخیم
انقدر دور خودت بگرد تا بفهمی
که یلدا یه شب نیست تو برگ‌های تقویم
تا یادت بیاد که چند ساله حبسی
بجنگ تا بجنگیم توی گود ساخته‌ی دست‌های تقدیر
قبل از اینکه دشت مسطح بشن دره‌ها و قله‌های نوار مغزی

[قسمت دوم]
بطری می‌چرخید میون طاووس و کژدم و زالو و مَردم
حقیقت گم، جمعیت هل
پرنده خون‌ش مکیده شد و پَر و بال زد و کمی بعد مُرد
یعنی سگ خورد
سرمه‌ها رفته به خورد مژه‌ها
خشکه حوض آب، شده نقره داغ
قرص ماه پشت قلّه قاف
کاش یه صورت شسته رفته داشت
غربت مبهم، ظلمت مطلق، دکمه باز
هرشب بیشتر می‌شه قطر حفره‌ها
صداهای تو گوشم میاد از عمق چاه
بوی جنون می‌دم، توی گرداب فرو می‌رم
غروب می‌کنم و طلوع می‌شم
عازم تا هرجا که هست
فقط می‌دونم مامورم به فردا برم
و روز مرگمو ببینم و افسانه شم
قسم به شیرینی حلوای ختم
یه آدم‌برفی نیازی نداره بهش دلگرمی بدی
قایم موشک که نیست، چشم بستی که چی؟
چون سر موعدش به هم می‌رسیم
اون روز منتظر یه شانسی
و به دو روی سکه‌‌ات می‌چسبی
یا خط می‌خوری یا شیرت می‌کنن تا یه کسی بشی
فرمون دستته ولی نمی‌دونی چه سمتی بری
ورود ممنوع و رفتی و فهمیدی چه طعمیه سیب
کشتیت به گل و تو نشستی به قیر
تا کی پی چیزی بگردی که نیست؟
آینده‌ت یه پیش فرضه
ساعت بر نمی‌گرده
جان از کف بدی هستش
تا سرگرم بشی رفته
[همخوان]
بچرخ تا بچرخیم
انقدر دور خودت بگرد تا بفهمی
که یلدا یه شب نیست تو برگ‌های تقویم
تا یادت بیاد که چند ساله حبسی
بجنگ تا بجنگیم توی گود ساخته‌ی دست‌های تقدیر
قبل از اینکه دشت مسطح بشن دره‌ها و قله‌های نوار مغزی

[قسمت سوم]
احساسی ندارم که جریحه‌دار شه
هزینه داشته تأمین خواسته
بی‌انتهاست مسیر جاده
چیزی از کسی به دل نگیر، گرده زمین
آسیاب به نوبت، همه گندم‌ها باس ساییده شن به الک
یه خوشه دلتنگ شد واسه خامی‌ قبل سفر
روی جفت کاسه‌های چشمش پُره رد ترک
شکستن و اشک‌ها ریخت روی تَن جدول
و حالا انتظارش و می‌کشن از سوراخ‌های دریچه ی فاضلاب
دوست داشتی مقصدش کجا باشه غریبه ی زا‌به‌راه تو قبیله‌ی آس و پاس؟
بی‌رنگه چراغ سر چهارراه
بی‌ام‌و تا پیکان همه لاکار
راننده‌ها داغ، گرمه بازار
طواف کره‌ی بدون منجی دور میدون خورشید
کام‌های حبس حلقه می‌شن توی زندون نقلی
چوب خط پر مثل جفت گوش‌هایی که شنوای شیپور صلح نیست
خبرنگار، لنز دوربینت و نبر طرف صورت بچه‌های سوری
چون از شدت ترس در می‌رن
فکر می‌کنن تفنگ دستته و دنبال جونشونی
شهرشون رنگ بندی نداره مجبورن شطرنجی شن
بعد بارون باروت، رنگین کمون رو حباب بود
تو گوی جهان بین کف دستم دیدم
شک داری می‌شه روش شرط‌بندی کرد
پرگار خالق دایره‌ی جنایی در حال گردشه
پس دورم خط بکش
[همخوان]
بچرخ تا بچرخیم
انقدر دور خودت بگرد تا بفهمی
که یلدا یه شب نیست تو برگ‌های تقویم
تا یادت بیاد که چند ساله حبسی
بجنگ تا بجنگیم توی گود ساخته‌ی دست‌های تقدیر
قبل از اینکه دشت مسطح بشن دره‌ها و قله‌های نوار مغزی

كلمات أغنية عشوائية

كلمات الأغاني الشهيرة

Loading...