kalimah.top
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

jarshaa - kargadan كلمات الأغنية

Loading...

[اینترو]
داشتم فکر میکردم
مثلا  چند سال دیگه که بچه دار شم
بعد  بچم بگه قصه جوونیتو بگو
چی بهش میگفتم راجع به جوونیم، ها؟

[کورس]
بهم میگی بابایی قصه ی جوونیتو بگو
ببین  میترسم یه وقتی بشه کابوس برات
قصه  ی شهر اُز، پُره جادوگراست

[ورس یک]
پسرم نمیدونم واقعا الان چی بگم از گذشته شاخ در نیاری
مثلا  یکی از اون سیستماش که مسخره بود مدرسه بود
با یه دبیر و مدیر دلقک که میخواستن فرو کنن درسو به زور توی کلت
یه مشت احمق متخصص تو استعداد کشی
مثل الان نبود که موقع درس خوندنت عشق و حال کنی
جالبه  جای بحث داره این ، جدا میکردن دختر و پسر از هفت سالگی
همه جا ببین آ ، توی مدرسه اجتماع فرصت کات
همین باعث شد موقع حرف زدن میشدم جلو دختر لال
همه جا حتی توو مترو
آ مترو رو یادم اومد یه وسیله واسه حمل و نقل بود
اما پولش مفت، خوب، ملت واسه پول هر جور شده
به زور با فشار میرفتن عینِ گوسفند توش
میگی بابایی بابایی بسه بسه بس نیست
ببین تازه شروع کردم برم تو بحثِ تحریم واست خب

[کورس]
بهم میگی بابایی قصه ی جوونیتو بگو
ببین میترسم یه وقتی بشه کابوس برات
قصه ی شهر اُز که پُر مترسکای بی مغز و
شیرای بی جرئت و پُر جادوگراست
بهم میگی، بابایی بابایی بابایی بابایی
بگو قصه، بابایی بابایی بابایی بابایی
پوستِ دستت چرا انقدر سفته
بابایی بابایی گیر نده به پوستِ دستِ من
ببین تحمل فشارایی که هر روز بیشتر میشد
باعث شدش سخت پوست تر از کرگدن بشیم

[ورس دو]
یادمه بودیم تو اوجِ تحریم و ارزش پول ته رتبه بندی
همون جا مسئولا جای راه حل فقط اجازه دادن که گشنه تر شیم
وضعیت خراب بود شیک تِر زدیم
اعتبار نداشتیم تو هیچ کشوری
ببین تازه شروع کردم نگو خسته شدی
جای حس امنیت فرار میکردیم از دستِ پلیس آ
شاید خنده دار باشه واسه فراموشیِ مشکلا
جوونا یه چیزایی میزدن تا که کله داغ باشه، خوب
در حدی امید نبود کسی حل کنه درد
واسه فروش میرفتیم پای صندوقِ رأی
یه چی بت میگم باشه قشنگ دور از ذهن
میدونی واسه ایران بودش نصفِ خزر تو نقشه
خوب باور کن حرفامو دروغ چیه
پُر آب بود زاینده رود ارومیه، تا ناموس بودیم ماها توی فیلتر
عیب نداره چون میدونی حامله میشدیم با دو گیگ اینترنت
میدونی فکر نکنم دیگه کابوس ببینی چون خنده دار بود

[کورس]
بهم میگی بابایی قصه ی جوونیتو بگو
ببین میترسم یه وقتی بشه کابوس برات
قصه ی شهر اُز که پُر مترسکای بی مغز و
شیرای بی جرعت و پُر جادوگراست
بهم میگی، بابایی بابایی بابایی بابایی
بگو قصه، بابایی بابایی بابایی بابایی
پوستِ دستت چرا انقدر سفته
بابایی بابایی گیر نده به پوستِ دستِ من
ببین تحمل فشارایی که هر روز بیشتر میشد
باعث شدش سخت پوست تر از کرگدن بشیم

[اوترو]
نه واقعا اصلاً کابوس چیه
به نظرِ خودم خنده داره واقعا
اصلاً میشه اینا رو به جای شازده کوچولو و اینا
واسه بچه ها قصه ی شب خوند واقعا
آخه چقدر ما واقعا پوست کلفتیم
سخت پوست اصلا کرگدن و کروکدیل، داینا… قلوه سنگیم اصلا ما، خوب

كلمات أغنية عشوائية

كلمات الأغاني الشهيرة

Loading...